تحولات اخیر جهان امروز و بخصوص منطقه غرب آسیا از چنان سرعتی برخوردار است که گویا جهان هستی با شتاب کم نظیری در پی مهیاشدن برای رخدادی مهم و عظیم است ازاینرو رصد تحولات کشورهای منطقه کاری مهم و پیچیدهتر از قبل شده است. اما این رصد و تحلیل و بررسی تنها به علت فوق ختم نمیشود و علل دیگری نیز دارد که مهمترین آن استراتژی قطعی امپراتوری غرب در زمینهسازی و تولید نبردها و رزمهای نیابتی و داخلی در سراسر منطقه به منظور جلوگیری از قدرتگرفتن اسلام و کشورهای اسلامی و سپس تضعیف مولفههای استراتژیک قدرت کلاسیک و مدرن دولتهای مقتدر در منطقه و در نهایت تجزیه این کشورها مطابق طرح گالیور بزرگ یا همان خاورمیانه بزرگ است. آنچه که عمیز ایالون رئیس اطلاعات داخلی رژیم صهیونیستی(شین بت) در سال 1391 در مصاحبهاش با مجری معروف آمریکایی «چارلی رز» به عنوان استراتژی این رژیم برای مقابله با کانون این تقابل یعنی جمهوری اسلامی ایران فاش کرد لزوم تبدیل ایران به کشوری مانند ترکیه از لحاظ ایدئولوژیک است. درواقع آنچه که مطلوب این رژیم و بطور کلی مورد پسند تمام امپراتوری غربیست تضعیف انگارههای دینی در بین ایرانیان و ایجاد فضای رغبت و افزایش تمایل آنان برای سفر به کشوری مانند ترکیه و دریافت الگوهای زندگی از آن دیار و پیادهسازی آن در ایران است. پیادهسازی چنین سیاستی در منطقه ملزومات خاصی را میطلبید ازاینرو بران شدند تا با فعال کردن عناصر خود در داخل کشور و همینطور استفاده از سلبریتی ها و همچنین پخش ده ها سریال ترکیهای در ماهوارهها طی یکدهه گذشته زمینهسازی لازم را در این مورد بخصوص انجام دهند تا جایی که سفر خارجی بخصوص سفر به ترکیه به یک مطالبهی نسبتا عمومی در بین اقشار مختلف مردم ایران و حتی قشر متوسط و متمایل به ضعیف نیز شده است البته براساس توصیه ائمه اطهار و قران مجید سفر یکی از ویژگیهای مومنین و از ملزومات زندگی بشر برای پی بردن به قدرت خدا و آشنایی با آیات الهیست و اساسا سفر با هدف فطری در سیره اهل بیت یکی از سازوکارهای کسب سلامت جسمانی و حتی روحانیست همانطور که از پیامبر(ص) نقل شده: «سافروا تصحّوا، سافروا تغنموا» مسافرت كنید تا سالم باشید و مسافرت كنید تا به غنیمت برسید. لکن سوق دادن افکار عمومی به سمت سفر به کشوری که عملا جزو اصلیترین حامیان تروریسم در منطقه بوده و تلاش دولتش زمینهسازی در جهت تمتع غریزی توریستها صورت گرفته و کمتر میتوان از بهرهوری فطری در بازدید از آن کشور استفاده برد جای توجیه ندارد. با این وصف موضوع زمانی مشکوکتر میشود که این جریان در همین راستا تلاشی برای جلوگیری از ایجاد تمایل قشر مذهبی برای سفر به عتبات عالیات اللخصوص شهرهای مذهبی عراق صورت میدهد.
مادامی که داعش بر بخش عظیمی از عراق مسلط بود اهمیت این موضوع تحت شعاع مبارزه با پیکارجویان تروریست و ناامن بودن اتمسفر عراق قرار گرفته بود و غرب به امید پیروزهای تروریستهای خود در منطقه مترصد جمع کردن بساط شیعه و بخصوص ار بعین از این کشور بود کمااینکه در زمان تسلط داعش براین کشور همه ساله شیعیان پیش از راهپیمایی اربعین از سوی آنان تهدید به انجام عملیات نظامی میشدند لکن پس از نابودی داعش، غرب کورسوی امیدش را نیز در مسیر جدایی افکنی بین دو کشور از دست داد و اکنون باید استراتژی خود را برای آن سیاست کلان و هدفگذاری بلندمدت تغییر میداد؛ پس، از استراتژی جدید بهصورت جدی و علنی رونمایی کردند و آن تلاش حداکثری برای ایجاد اختلاف و تفرقهافکنی بین دو ملت بود. علاوه بر مورد فوق که برای غرب لزوم جدایی دو کشور از یکدیگر را محتمل میکرد علت مهم دیگری نیز در طول یکسال گذشته باعث شده بود تا عزم غرب در اجرای استراتژی جدیدشان علیه دو کشور را بیش از پیش قوت بخشند و آن پروژهی تجزیه منطقه کردستان عراق در سال 2017 بود. پروژهای که تنها یک گام تا جدایی کامل کردستان از عراق پیش رفته بود که توسط ایران متوقف شد. این پروژه ذیل استراتژی اودد یینون وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در سال 1982میلادی در اردیبهشت 1394 در مجلس نمایندگان آمریکا با 60 رای موافق و تنها دو رای مخالف به تجزیه عراق به سه کشور شیعه در جنوب، سنی در مرکز و کرد در شمال به تصویب رسید و چند میلیون دلار بودجه برای اجرای این طرح اختصاص داده شد.
«خبرنگار نظامی هارتص(و احتمالا آگاهترین فرد در اسرائیل، در مورد این موضوع) در 2/6/1982 درباره «بهترین» چیزی که برای منافع اسرائیل میتواند در عراق اتفاق بیافتد مینویسد: «انحلال عراق به یک دولت شیعی، یک دولت سنی، و تفکیک بخش کردی است.»
درست زمانی این طرح در آمریکا مطرح و به تصویب رسید که داعش با پیشرویهای خود توهم پیروزی را در ذهن مقامات آمریکایی ایجاد کرده بود لکن تقدیر سرنوشت دیگری را رقم میزد.
تقریبا تمامی استراتژیهایی که در رابطه با تجزیه کشورهای منطقه در طول چهل سال گذشته و حتی پیش از آن طرحریزی شدهاند همگی لزوم اجرای این پروژه را از عراق تاکید میکردند که البته این اهمیت از علل مختلفی نشات میگرفت که عمدهی آن موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور در نقشه خاورمیانه و دشمنی صدام با رژیم صهیونیستی بود اما در طول چند سال گذشته با توجه به تغییرات مهمی که در مناسبات منطقهای بین دولتها و ملتها صورت گرفته علل مختلف دیگری نیز به وجود آمده است که هرکدام از آنها وزن مهمی در این تغییر مناسبات ایجاد کرده است.
از مهمترین اتفاقاتی که در طول چندسال گذشته بیش از پیش در بین تمامی تغییرات ایجاد شده در بین کشورهای منطقه مورد توجه واقع شده پیوند عظیم انسانی دو ملت ایران و عراق در مراسم بزرگ اربعین حسینیست لکن همانطور که این مهم از نظر دوستداران دو ملت مهم تلقی میشود مورد رصد و تحلیل دشمنان این پیوند مبارک نیز قرار داد و چه بسا آنان اهمیت فوقالعادهی این مراسم را بیش از برخی از مسئولین داخلی دو کشور درک کردند. بنابراین با توجه به تحولات اخیری که در این مدت رخ داده و نگاه همه جانبه نگرانهی اندیشکدهها و اتاقهای فکر غربی درخصوص تحولات منطقهی مورد بحث باید در طول سالیان بعد منتظر اقدامات جدیتری از سوی دشمنان دو ملت در خصوص براندازی این همبستگی شاهد میبودیم که طی دو سال اخیر این انتظارات به پایان رسیده و شاهد این اقدامات هستیم. لزوم عدم پیوند بین دو دو ملت ایران و عراق از آنجا ناشی میشود که غرب همیشه در پس نگاه ماتریالیستی و امپریالیستی خود هیچگاه اهمیت و جایگاه انگارههای دینی و مذهبیاش را فراموش نکرده و برخلاف برخی روشنفکران کشورهای جهان سومی که لزوم ترقی را زدودن هرگونه اندیشهی مذهبی از تحلیلها سیاسیشان میپندارند، همیشه بر لزوم مجهز ماندن به این ایدئولوژیها هرچند غلط و تحریف شده باور داشته و دارند بنابراین همانطور که در طرحریزیهای استراتزیکشان مشخص است بخشی از منشا نگاهشان برخاسته از چنین نگاهیست و پروژه تجزیه عراق و سپس کشورهای اسلامی نیز براین دیدگاه استوار است. شروع نگاه اخرالزمانی دینی توسط غرب در قرن جدید در همان سالهای ابتدایی هزاره سوم رخ داد زمانی که آمریکا و ائتلاف همپیمانش به بهانهی حملات 11سپتامبر و البته به نقل اغلب رسانههای کمتر هشیار به دلیل منابع عظیم نفتی عراق به این کشور لشگرکشی کردند این درحالی بود که علت واقعی و پنهان اصلی حمله به عراق حتی تا امروز برای بسیاری از مردم دنیا و حتی ملت عراق هم به وضوح روشن نیست و آن دقیقا همان چیزیست که غرب به شدت در تلاش برای انکار و پنهان کردنش از منظر عموم مردم دنیاست چراکه خود سالهاست با ترویج مدرنیسم منادی سبک زندگی سکولاریته و امانیته بوده که این اساسا با آنچه که در اهدافشان در منطقه دنبال میکنند تناقض جدی دارد. معذالک غرب با عنایت به پیوندی که هر روز بیش از پیش بین دو ملت ایران و عراق ایجاد میشد استراتژی قدیمی اما بسیار برّنده و کارساز خود را که سابقا در موارد متعددی حتی در همین منطقه توسط آن پیروزیهایی به دست آورده است مجددا بکار گرفته است و آن جداسازی تشکیلاتی و ساختاری بین دو دولت و ملت ایران و عراق است.
این استراتژی البته شامل اهداف و ملزوماتی میباشد تا بخشی از پازل سیاست عظیم تجزیه را در منطقه رقم زند و البته این به عنوان مهمترین و اصلیترین بخش اجرای پروژه مذکور در نظر متفکران غربیست چراکه آنان معتقدند مادامی که این قسمت از استراتژی پیروز نشود شروع پروژه در ابتدای کار زمینگیر خواهد شد و عملا هیچ اقدام موثری دراین باره نمیتوان انجام داد. اهمیت تکمیل این بخش تنها به این مطلب خلاصه نمیشود و کانونهای استراتژیک مهم دیگری نیز دراین رابطه وجود دارد که شامل حوزههای مختلف استراتژکی مانند ژئوپلیتیکی، ژئومیلیتاریتی، ژئواکونومی، ژئوکالچری و ژئوسوشیال میباشد که به آنها اشاره خواهم کرد.
ایران و عراق هردو کشوری با بیشترین جمعیت مسلمان و بخصوص شیعه در منطقه که دارای پیوندهای فرهنگی سنتی و آرمانی نزدیک به یکدیگرند که این امر حتی در سال ابتدای پیروزی انقلاب و تاثیر عمیق آن بر مردم عراق و شوریدن علیه دیکتاتوری صدام خود را نشان داد اکنون در پیوندی بسیار عظیم که جهان از آن متحول و متاثر است قرار گرفته که هم بر طبق روایات و احادیث معتبر و هم مطابق با فرمولهای سیاست بینالملل و علم استراتژی کانون و منشا تحولات بزرگی در آینده را در منطقه و در سراسر جهان رقم خواهد زد بنابراین از این حیث در میان اندیشمندان غربی آگاه به مسائل از جایگاه ویژهای برخوردار شدهاند.
ایران در نسبت با سایر همسایگانش بیشترین مرز خشکی را با عراق به طول بیش از 1400 کیلومتر دارد ازاینرو پیوند ژئوپلیتیک این دو کشور تامینکنندهی امنیت بخش بزرگی از مرزهای دو کشور خواهد بود و همچنین موجب گسترش مبادلات مرزی و رونق اقتصادی خواهد شد.
ایران دارای بزرگترین ظرفیت منابع هیدروکربنی دنیاست و عراق هم از بزرگترین ذخایر نفتی بکر دنیا برخوردار است بهگونه ای که بر طبق محاسبات این کشور تا 536 سال آینده دارای نفت خواهد بود ازاین جهت اتحاد این دو کشور در منطقه به شدت موجب همافزایی و منشا تحولات عظیم اقتصادی و صنعتی خواهد بود و نفوذ ایران در عراق عملا منابع تنها و بزرگترین کشور تامینکننده انرژی دنیا در طول قرون آینده را به دست دشمن دیرین امپراتوری غربی خواهد داد؛ البته آنها این موضوع را به خوبی میدانند.
همکاری نزدیک بین ایران و عراق موجب شد تا داعش چند ملیتی که عملا بیش از 30 کشور دنیا مستقیم و غیرمستقیم از آن حمایت میکردند شکست بخورد و نفوذ ایران در عراق با ایجاد تشکیلات نظامی جدیدی بنام حشدالشعبی و با ساختار و تشکیلاتی مشابه بسیج در ایران شکل بگیرد. این مهم باعث شد تا مردم عراق بیش از پیش به ایرانیان نزدیک و همگرایی پیدا کنند و همچنین بنیه دفاعی عراق توسط ایجاد این چنین تشکیلاتی به مراتب از پیش قدرتمندتر شد و غرب به خوبی متوجه این همافزایی ایجاد شده بین دو کشور شد پس باید راهی برای ایجاد گسستگی بین دو ملت در پیش میگرفت.
شکست داعش به کمک ایران در عراق اثر دیگری هم داشت و آن قدرت گرفتن دست بلند ایران در منطقه تا سوریه و برای اولین بار تا سواحل مدیترانه بود. از نظر ژئوپلیتیکی تنها دروازهی رسیدن ایران به مدیترانه، عراق بود و ایران بخوبی از این فرصت برای رسیدن به هدف خود استفاده کرد تا علاوه بر نجات عراق از توطئه تجزیه توسط گروهکهای تروریستی، خودرا به مرزهای اصلیترین دشمن خود بیش از پیش در طول تاریخ نزدیک کند و به تقویت و تکمیل هلال شیعی طلایی خود بپردازد اکنون با این فرض میتوان به اهمیت دوچندان علت تفرقهافکنی و جلوگیری از نفوذ ایران در عراق توسط غرب پی برد.
نفوذ ایران در عراق علاوه بر تامین امنیت این کشور موجب تامین امنیت جمهوری اسلامی نیز شد و عملا نایبان نظامی آمریکا در این کشور را نابود کرد و حوزه نفوذ منطقهای ایران را بطور چشمگیری افزایش داده است که این خود موجب رونق اقتصادی در طول چندسال گذشته شده بطوری که مبادله اقتصادی ایران در عراق به 12میلیارد دلار رسیده و این روند به رشد همراه است کمااینکه در مردادماه سال 97 میزان صادرات محصولات ایرانی به عراق رکورد زد.
همچنین سالانه 2میلیون عراقی به عنوان توریست سلامت و زیارت وارد ایران میشوند که این برای کشور ارزآوری مناسبی را به همراه دارد و پیوندهای اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی دو ملت را بیش از پیش گسترش میدهد.
از دیگر اهداف غرب در ایجاد گسست بین دو ملت میتوان به ناتوی فرهنگی با ازبین بردن قداست شهرهای مذهبی دو کشور مانند کربلا مشهد و قم اشاره کرد که آغازکننده این فتنه روزنامه الشرق الاوسط چاپ عربستان سعودی بود که دو سال پیش با مطرح کردن سواستفاده جنسی ایرانیان در کربلا از زنان عراقی موج تفرقه افکنی را آغاز نمود.
تضعیف رابطه بین دو کشور البته برای طرفهای مقابل منفعتهای متعددی خواهد داشت که از مهمترین آنها میتوان به قدرت گرفتن مجدد آمریکا در عراق اشاره کرد که این میتواند منجر به فشار بر مردم عراق برای همراهی با تحریمهای آتی امریکا علیه ایران شود.
فاصله گرفتن ایران از عراق موجب نفوذ عربستان و جایگزینی این کشور در اقتصاد عراق و همچنین تقویت گروهکهای تروریستی خواهد شد.
علاوه بر تمامی موارد ذکر شده آنچه که به عنوان مهمترین علت در لزوم ایجاد تفرقه بین دو ملت از نگاه امپراتوری غربی استخراج میشود بیشک مسئلهی نگاه اپوکالیپسی به مراسم اربعین در کربلاست. مسیحیان بر اساس آموزههای دینیشان در انجیل متی باور دارند که یکی از علایم نزدیک شدن به زمان ظهور پسر آدم(مسیح) فراگیر شدن سینهزنی در اقصی نقاط جهان است. براساس آنچه که در سراسر عالم واضح است سینهزنی تنها در بزرگداشت شهدای کربلا و در ایام محرم و صفر مرسوم بوده و رسم مختص به شیعیان و عزاداران حسینیست. علاوه براین و با توجه به رضد دقیق اتاق های فکر غربی در صدهاسال پیش در باب مسائل آخرالزمانی از کتب مسلمانان و بخصوص شیعیان یکی از مهمترین نشانههای نزدیک شدن به دوران ظهور مهدی(عج) برگزاری پرشور مراسم اربعین در کربلاست. همچنین براساس تحقیقاتی که سالها پیش در نهایت منجر به حمله به عراق و تسخیر این کشور شد پایگاه منجی مسلمانان پس از ظهور شهر کوفه خواهد بود و لزوم مراقبت ویژه از این شهر بر نیروهای ائتلاف گذاشته شد. علاوه بر موارد مذکور طبق کتب تفسیری مسیحیان و یهودیان پیش از ظهور منجی باید عراق و شهر بابل به عنوان سرزمین منحوس و نفرین شده توسط لشگر رم فتح شود تا یکی از شرایط پنجگانه پیش از ظهور رخ داده باشد.( انشالله طی مقالهای مفصل به بیان و تحلیل جزییات و اسناد و مدارک مربوط به علت تسخیر عراق و تاثیر باورهای دینی اوانجلیستها و یهودیان در این اقدام خواهم پرداخت)
تمام آنچه که امروز غرب در توان دارد در جهت تضعیف ایران از درون و ایجاد تفرقه از بیرون مصروف میکند چراکه او بخوبی از اهمیت و نتایج معجزهآسای اتحاد بین ملل منطقه بخصوص دو ملت ایران و عراق باخبر است واساسیترین بستر برای پیشبرد چنین اختلافافکنیهایی فضای سایبرنتیکیست. جنگ اخیر نه بر بستر زمین و یا هوا و یا دریا که بر بستر امواج الکترومغناطیسی درحال وقوع است تا توسط پیامهای مجازی و غیرواقعی زمینه لازم برای پاچیدن بذر تنفر و کینهورزی بین دو ملت را رقم زند که البته تحرکات برخی مسئولین دو کشور نیز در وخیمتر کردن اوضاع حتما بی ثمر نبوده مانند سخنانی که یونسی معاون امور اقوام رییس جمهور در سال 93 در رابطه با ضرورت الحاق خاک عراق به ایران بیان نمود: «در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی و تحت نفوذ ماست بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و این مسئله هم برای امروز است و هم گذشته. چرا که جغرافیای ایران و عراق غیر قابل تجزیه است و فرهنگ ما غیرقابل تفکیک است. پس ما یا باید با هم بجنگیم یا یکی شویم.»
البته این سخنان بلافاصله با واکنشهای منتقدانه و سخت بسیاری از مسئولین و افکار عمومی روبرو شد لکن این گاف از سوی کسی که خود مدتها در سمت وزارت اطلاعات خدمت نموده بود و بخوبی از عمق اهمیت و تاثیرگذاری اطلاعاتی هرگونه سخن تفرقهافکنانه اگاه بود جای بسی تامل و تاسف داشت.
این اقدام به عنوان کدی برای محافل غربی مبنی بر فراهم بودن شرایط به منظور ایجاد دودستگی و تفرقه در بین دو ملت بود و از آن پس نشانههایی حاکی از جهتگیری محافل غربی به سمت تفرقهافکنی مشهود شد.
چندسال بعد هم حیدرالعبادی به عنوان عالی ترین مقام اجرایی عراق طی سخنانی از عدم همراهی با ایران در برابر تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه این کشور سخن راند که واکنشهای منفی جدیای در داخل عراق در پی داشت البته طی یادداشتی مجزا به پنج علت مهم و تاثیرگذار در نوع موضعگیری اخیر العبادی پرداختهام که اینجا به آن اشاره نمیکنم.
دشمن مترصد جرقه برای به آتش کشاندن پیوند عمیق بین دو ملت است و در این بین از هرگونه اشتباه چه از سوی مسئولین و چه مردم استفاده خواهد کرد ختی اگر کسی اشتباهی هم انجام نداده باشد با دروغپراکنی سعی در تخریب چهره دو ملت نزد یکدیگر خواهد کرد مانند شایعهی آتش زدن اتوبوس حامل مسافران عراقی در ایران و یا درگیری بین عراقیها و ایرانیها در صحن حرم امام رضا(ع) و یا آتش زدن هورالعظیم به تلافی بستن آب توسط ایران بر روی مردم بصره و یا تجاوز و فساد ایرانیان در کربلا و فساد عراقیها در مشهد و قم و دهها مورد دیگر.
هرزمانی که دشمن از سایر برنامهها برای رسیدن به هدف خود درباره ملتی ناامید شد به آخرین و البته کهنترین حربه یعنی تفرقهافکنی روی آورده است؛ حربهای که بارها قدرت خود را در طول تاریخ به اثبات رسانده و تنها راه نجات از این توطئه بصیرتافزایی و روشنگری و آشکارکردن دست دشمن در افکار عمومی دو ملت است.
و من الله توفیق