
تکنیک اقناع!
اقناع چیست؟
اقناع، فرایندی است که به منظور نفوذ در مخاطبان و مجاب ساختن آنان به وجود می آید. این فرایند ارتباطی اهمّیّت ویژه ای در دنیای ادبیّات دارد؛ زیرا همواره یکی از مهمّ ترین اهداف سخنوران و پدیدآورندگان آثار هنری، اقناع مخاطبان بوده است. با توجّه به این اهمّیّت، از چند دهۀ اخیر مطالعات گوناگون و متفاوتی دربارۀ رابطۀ اقناع و ادبیّات انجام شده است. این نوع تحقیقات که از غرب آغاز شده، دربارۀ شیوه ها و روش های اقناع مخاطب، مباحث گوناگونی را مطرح می سازد.متقاعد سازی
هدف اغلب پیامهای رسانه ای این است که مخاطب خود را قانع کنند که به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری را انجام دهند. بنابراین متقاعدسازی در ذات رسانه نهفته است و اگر در رسیدن به این هدف موفق نشود، عملا در انجام وظیفه ذاتی خود شکست خورده است. بدین ترتیب رسانه ها به هر روشی سعی میکنند پیامهایی تولید کنند که قانع کنند باشد. مثلاٌ فیلمهای هالیوودی با انجام هزینه های سنگین و توسط تکونولوژی های پیشرفته سعی میکنند جلوه های ویژه ای برای صحنه های اکشن فیلم فراهم بیاورند تا بیننده باور کند چیزهایی که میبیند واقعی است. بخش های خبری رسانه ها با استفاده از تکنیک های متعدد مثل آوردن نقل قول از شاهدان عینی سعی می کنند تا مخاطبان بپذیرند که آن رویداد کذایی به همان صورتی که آنها می گویند اتفاق افتاده است. تبلیغات تجاری سعی میکنند تا به روشهای گوناگون ما را قانع کنند که محصول آنها را بخریم و یا از خدمات خاصی استفاده کنیم. روابط عمومی ها سعی می کنند تا در واقع به ما یک تصویر مثبت از شرکت و یا سازمان خود را بفروشند و از این طریق ذهنیت خوبی از سازمان متبوع خود ایجاد کنند. مردان سیاسی و یا حامیان تبلیغاتی آنها سعی می کنند به روش های گوناگون ما را قانع کنند که به آنها رأی بدهیم و یا از آنها حمایت کنیم. مجموعه این قانع کنندگان از تکنیک ها و روش های گوناگونی برای: جلب توجه و نظر ما پدید آوردن اعتبار و اعتماد برای خودشان شبیه سازی آمال و آرزوهای خودشان در وجود ما تحریک ما برای انجام یک عمل (خرید، رأی دادن، سرمایه گذاری و …) و در مجموع قانع کردن ما استفاده می کنند. این روش ها و تکنیک ها «زبان اقناع» نامیده می شود. یاد گرفتن زبان اقناع یکی از مهمترین مهارتهای سواد رسانه ای است. اگر شما بفهمید که یک پیام رسانه ای چطور و به چه روشی سعی می کند تا شما را قانع کند به چیزی اعتقاد داشته باشد و یا کاری را انجام بدهید، آن وقت شما بهتر و با چشمان بازتر می توانید تصمیم بگیرید.تعریف متقاعدسازی در ذهن چیست؟
کم نیستند کسانی که بار معنایی متقاعد سازی در ذهن آنها منفی است.
سه سطح متقاعدسازی
متقاعدسازی میتواند در سه سطح متفاوت کارکرد داشته باشد. اگر این سه سطح متقاعدسازی را بشناسیم و در خاطر داشته باشیم، انتظارهای ما از این مهارت، معقولترو بامعناتر خواهد بود.سطح اول: کاهش مقاومت
نباید انتظار داشته باشیم که همواره بتوانیم با متقاعدسازی، نظر دیگران را تغییر دهیم.
یکی از دستاوردهای متقاعدسازی میتواند کاهش مقاومت دیگران در برابر دیدگاه ما باشد.
فرض کنید مدیر یا همکار یا همسر یا یکی از دیگر اعضای خانواده با یکی از تصمیمهای شما مخالف است و تاکید دارد که شما تصمیم نادرستی گرفتهاید (یا خواهید گرفت).
اگر شما بر این باور هستید که تصمیمتان درست است، ممکن است مهارت متقاعدسازی حداکثر در این حد کمک کند که اطرافیان و نزدیکان، حاضر شوند مسئولیت تصمیم را بر عهدهی خودتان بگذارند. همین هم، یک قدرت ارزشمند و مهم است و قطعاً مثالی از متقاعدسازی محسوب میشود.
سطح دوم: متابعت و پذیرش بیرونی
دستاورد دیگر متقاعدسازی میتواند متابعت و پذیرش بیرونی باشد.
به این معنا که طرف مقابل، حرف شما را قبول میکند و خواستهی شما را هم میپذیرد و حتی به شما در انجام هدفتان کمک میکند، اما در درون خود با تصمیم یا نظر یا خواستهی شما مخالف است یا حداقل آن را نپذیرفته است.
در بحث رفتار سازمانی، بسیاری از متابعتها و پیرویهای کارکنان از مدیران در این گروه قرار میگیرند.
قرار نیست مدیر یا والدین، بتوانند همکاران یا فرزندان را از صمیم قلب نسبت به یک موضوع قانع کنند.
در بسیاری از موارد، همین که رفتار مورد نظر تغییر کند یا در راستای خواستههای شما قرار بگیرد، مصداقی از متقاعدسازی است.
سطح سوم: تغییر باورهای درونی
این همان سطحی است که آرزوی بسیاری از مدیران و والدین است.
در ادبیات مدیریت، کسانی که به این سطح میرسند، معمولاً به جای مدیر، به عنوان رهبر سازمان شناخته میشوند.
در این موقعیت، دیدگاه و نظر رهبر سازمانمیتواند باور درونی افراد را هم تغییر دهند.
اینها همان کسانی خواهند بود که هنگام بیدار شدن، از اینکه این فرصت را دارند که زودتر بیدار شوند و به سر کار بروند، خوشحال میشوند.
